دهم آذرماه اولین سالگرد فوت ابوالفضل زرویینصرآباد است. استاد سیدعلی موسویگرمارودی، ابوالفضل زرویی را عبید زاکانی طنز معاصر میداند. ابوالفضل زرویی نصرآباد، شاعر، نویسنده و طنزپرداز بود. وی با اسمهای مستعاری چون «ملانصرالدین»، «چغندر میرزا»، «ننه قمر»، «آمیز مَمتقی»، «میرزا یحیی» در نشریات مختلفی طنز نوشته است. طنز مرحوم زرویی کلامی جذاب و در عین حال مؤدبانه داشت. داریوش کاردان که خودش هنرمند طنزپرداز این روزگار است از ویژگیهای حرفهای این هنرمند فقید به مواردی اشاره کرده است.
او تمام مختصات یک طنزپرداز واقعی را داشت
کاردان درباره تیزی کلام طنز مرحوم زرویی، به خبرنگار ایرناپلاس گفت: ابوالفضل زرویی تمام مختصات یک طنزپرداز واقعی را داشت. یعنی هم به مردم و ادبیات تعهد داشت و هم با طنز قدیم و معاصر آشنا بود. طنز او نجیب بود. یعنی با اینکه حرفهایش را میزد آن تیزی لازم هم در آثارش مشهود بود. طنز اگر تیز نباشد و نیشگون نگیرد و انسان را تا حدودی آزار ندهد، طنز نیست. طنز به این معنی است که کسی تا حدودی باید از آن دلخور شود، چون کمبود و مشکلی را با خنده مطرح میکند.
هم میتوانست آدم را بخنداند و هم بیدار کند
این طنزپرداز با اعلام اینکه «ورای همه طنزپردازها، یک نجابتی در طنز زرویی وجود دارد» درباره ویژگی آثار این هنرمند فقید عنوان کرد: کلام او انگار گوش آدم را میکِشید و میگفت که اینجا را اشتباه کردی. حال یا گوش مردم یا گوش وزیر یا گوش دولت را میکشید. اما به قدری زیبا و نجیب حرف میزد که اصلاً نمیشد از حرفش ناراحت شد. بدترین مشکلات را به حدی قشنگ مطرح میکرد که هم میتوانست آدم را بخنداند و هم بیدار کند. زرویی کاری کرد که آدمها به طنز علاقه بیشتری نشان دهند، غیر از این که میخندیدند و خوششان میآمد. احساس میکنم که این ویژگیهای طنز زرویی است که او را خاص میکند.
اشعاری نجیب و شیرین
کارگردان مجموعه «شبکه سه و نیم» در پاسخ به این پرسش که چگونه طنزپردازی مانند زرویی به نوشتن اثری چون کتاب «ماه به روایت آه» که شرح زندگی حضرت عباس (ع) است، روی میآورد گفت: او به حضرت ابوالفضل(ع) علاقه زیادی داشت و آن کتاب داستان و نیز شعری زیبا را در مورد ایشان گفته است که به اندازه طنزهایش، نجیب و شیرین است. انسان تک بعدی، تک بعدی حرف میزند، و بسیاری از شاعران هستند که تک بعدی نیستند و ابوالفضل زرویی تک بعدی نبود و به همان مقدار که به طنز اهمیت میداد، به مسائل اجتماعی هم اهمیت میداد. اعتقاداتش برایش خیلی مهم بود و علاقه شدیدش به حضرت ابوالفضل باعث زایش آن داستان و آن شعر زیبایی شد که واقعاً هم تک هستند. اصلاً کسی نگفته کسی که طنزپرداز است نباید حرف جدی بزند و کسی که جدی میگوید، نباید طنز بگوید.
ما در نخبهکشی تک هستیم
مجری برنامه «صندلی داغ» درباره منزوی شدن زرویی در سالهای آخر عمرش و عدم حمایت از وی خاطر نشان کرد: من زیاد با امور خصوصیاش آشنا نبودم، ولی این را میدانم که ما در نخبهکشی در دنیا تک هستیم. بالاخره فردی که مهم میشود یا حرفش حرف حساب است به یک شکلی او را از میدان بهدر میکنند یا به او میکروفون و فضا نمیدهند و اصلاً نمیتواند حرف بزند. فقط یک سری دلقک و آدمهای تازهکار میآیند و اوج طنزشان این است که در شعرها و دیگر قالبها فحش بدهند. معلوم است که آقای زرویی نباید جایی داشته باشد. او زندگی بسیار سادهای داشت و اصلاً برای ادبیات طنز کیسه ندوخته بود که از آن نان دربیاورد و بعد خانه آنچنانی یا ماشین شاسی بلند بخرد. با وجود بیماری قلبی که داشت و اواخر عمرش هم تنها چند درصد از قلبش بیشتر کار نمیکرد؛ در شب شعر و نشستهای بعد از آن، شرکت میکرد. کم تجربهها و حتی بزرگترها میآمدند و دور و برش شعر میخواندند و هیچوقت دست حمایتش را از سر طنز برنداشت. افسوس و دریغ که جماعت و متصدیان فرهنگی کشور زرویی را فراموش کردند تا اینکه صدای فوتش به گوششان رسید.
گفتوگو از هنگامه ملکی
نظر شما